سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خط سرخ شهادت
قالب وبلاگ

حجاب یعنی به جای شخص، شخصیت را دیدن.

حجاب یعنی به همه ی نا محرمان و ظاهر بینان "نه" گفتن.

حجاب آوای ملکوتی جمال طلبی معنوی زن است.

حجاب تلالو شبنم بر چهره ی زیبای گل است.

حجاب تضمینی برای تداوم خط زیبای شرافت است.

حجاب تداوم بخش آیه های مهربانی متقابل همسران است.

حجاب بوته ی خوشبوی گل عفاف است.

حجاب سپری است قوی در برابر شمشیرهای تهاجم فرهنگی.

حجاب سند اطاعت از فرمانده هستی است.

حجاب زنجیری گران بر دستهای دیو گناه است.

حجاب گامهای بلند انسان در کوچه های معانی است.

 

حجاب


[ چهارشنبه 94/6/11 ] [ 4:34 عصر ] [ ت-منصوری ] [ نظر ]

زیبایی بدون عفاف، مثل مکالمه است بدون صداقت ...

 

 

حجاب


[ چهارشنبه 94/6/11 ] [ 4:19 عصر ] [ ت-منصوری ] [ نظر ]

وقتی شما در خانه‌ی خود را می‌بندید یا پشت پنجره‌ی اتاقتان پرده می‌زنید، خانه‌ی خود را از گزند بیگانه و نگاه‌های مزاحم و حشرات موذی ایمن ساخته‌اید. چه زیبا گفته‌اند که: «حجاب، مصونیت است نه محدودیت»! با حجاب خویش، نگاه‌های مزاحم را ناکام بگذارید.

 

 

حجاب


[ چهارشنبه 94/6/11 ] [ 4:15 عصر ] [ ت-منصوری ] [ نظر ]

حجاب یک انتخاب است، نه تحمیل.

آنان که حجاب را آگاهانه برمی‌گزینند، می‌خواهند «گوهر عفاف» خود را از تاراج مصون نگه دارند.

این است که بر انتخاب خود افتخار می‌کنند و با حرف این و آن، سست و بی‌انگیزه نمی‌شوند و تابع جوّ نمی‌گردند، چون از قیمت گوهری که دارند باخبرند

 

 



[ چهارشنبه 94/6/11 ] [ 4:10 عصر ] [ ت-منصوری ] [ نظر ]

خط سرخ شهادت


[ چهارشنبه 94/6/11 ] [ 3:41 عصر ] [ ت-منصوری ] [ نظر ]

در سی سی یو کنار تخت پدر بزرگش ،مرد پیری بستری شده بود .ساعت 8/30صبح بود حس کرد. حال پیرمرد خیلی بد شده است .پیرمرد ناتوان داشت جان می داد و کسی کنارش نبود.به هر زحمتی بود تخت پیرمرد را رو به قبله گذاشت .هنوز هوش وحواس پیرمرد برجا بود و چشم هایش را یکی در میان باز میکرد.جوان ،شهادتین را برایش آرام خواند وپیرمرد تکرار میکرد.سپس اسم ائمه را یکی یکی آرام می شمرد و پیرمرد هم تکرار می کرد.دست های پیرمرد را گرفت وخواست با او «یا حسین »بگوید. پیر مرد یا حسین را هم گفت وجان داد. پرستار وارد اتاق شد وبا داد وبیداد به جابجائی تخت اعتراض کرد. جوان توضیح داد که این پیرمرد  داشت جان می داد ومن فقط برایش  شهادتین خواندم و رو  به قبله اش کردم .

پرستار ،چند لحظه مبهوت به جوان وپیرمرد نگاه کرد.چشمانش نمناک شدوگفت :این پیرمرد ،مسیحی بود!!!

گل تقدیم شماعاقبت همه بزرگواران بخیری وشادیگل تقدیم شما

 

 



[ چهارشنبه 94/6/11 ] [ 1:0 عصر ] [ ت-منصوری ] [ نظر ]
<      1   2      
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی است برای اینکه خارج و جدا از فضای جامعه ، کمی با شهدا باشیم . جایی برای کسانی که می خواهند در این بازار رنگین اینترنت ، چشمان و دل خود را بیمه کنند تا از دست فتن آخرالزمان در امان بماند . محلی برای یادآوری رشادت ها و رشیدانی که در طول 8 سال دفاع مقدس و در طول زمان پیروزی انقلاب و در طی سالهای بعد از خاتمه جنگ به شیوه های مختلف به این مرزو بوم خدمت کردند و با جانثاری خود ، عرشیان خدا را برای تحسین به فرش کشیدند . خصوصا کسانی که به عشق مادر سادات تا پایان این دنیای خاکی برای بشریت ناشناس ماندند . آری اینجا قرارگاه پروانگانی است که به گرد شمس ولایت گشتند و اینگونه خود را جاودانی کردند . هر چند که ناچیزیم ولی حداقل با یک صلوات برای تمامی حماسه سازان صدر اسلام تا عاشورائیان ایران ارادت خود را به آنها گوشزد کنیم تا ما را فراموش نکند . ان شاءالله
امکانات وب


بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 23
کل بازدیدها: 173688