خط سرخ شهادت |
برای رد شدن از سیم خاردارها نیاز به یک نفر داشتن تا روی سیم خاردارها بخوابه و بقیه از روش رد بشند.داوطلب زیاد بود ... قرعه انداختند. افتاد بنام یک جوان همه اعتراض کردندبه غیر از یک پیرمرد! گفت: " چیکار دارید! بنامش افتاده دیگه! " بچه ها از پیرمرد بدشون اومد. دوباره قرعه انداختند بازم افتاد بنام همان جوان . جوان بلافاصله خودش رو به صورت انداخت رو ی سیم خاردار. بچه ها با بی میلی و اجبار شروع کردن به رد شدن از روی بدن جوان. همه رفتن الا پیرمرد. گفتند: " بیا! " گفت " نه! شما برید! من باید باشم تا بدن پسرم رو ببرم برای مادرش! مادرش منتظره! [ یکشنبه 94/3/10 ] [ 11:0 عصر ] [ ت-منصوری ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |