سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خط سرخ شهادت
قالب وبلاگ

ای شهیدان عزیز: چه خط زیبایی در دفتر زندگی ما رسم نمودید تا ما براین محور حرکت کنیم و معنای زندگی واقعی را درک کنیم . خط شما ،خط سرخ شهادت است که همانا خط آل محمد وعلی باشد .


اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم


شهادت 

 



[ سه شنبه 95/3/25 ] [ 3:2 عصر ] [ ت-منصوری ] [ نظر ]
و خوشا به حال آنان که از خـــاک تا افلاک رفــتند
و از خــــــــــــود به خــــــــــــدا رســـیدنــــد...

و ما همـــــچنان در حســــــــــرتـیم

اللهم ارزقنا شهاده فی سبیلک

شهدا شرمنده ایم


[ جمعه 94/3/29 ] [ 11:13 عصر ] [ ت-منصوری ] [ ]

قالَ رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و آله: شَهیدُ الْبَحْرِ مَثَلُ شَهیدَىِ الْبَرِّ ......

وَاِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلِّ وَکَّلَ مَلَکَ الْمَوْتِ بِقَبْضِ الاَْرْواحِ الاِّ

شَهیدُ الْبَحْرِ فَاِنَّهُ یَتَوَلّى قَبَضَ اَرْوَاحِهِمْ. 


پیامبر گرامى صلی الله علیه و آله فرمود:

 

شهــــید در جـــنگ دریــائى دو بـرابـر شهید

 

در جنگ و جهاد در خشکى اجر دارد

 

و خداوند ملک الموت را براى قبض روح همه افراد مأمور ساخته است،

 

مگر شهیدان جنگ دریائى که آنقدر مقام و فضیلت دارند که خداوند،

 

خودش ارواح آنها را قبض مى کند.

 

 

شهدا شرمنده ایم


[ جمعه 94/3/29 ] [ 10:42 عصر ] [ ت-منصوری ] [ ]

حقیر چند وقت پیش مطلبی را در باره یکی از شهدای بزرگوار شهرستان آمل میخواندم که واقعاً تحت تاثیرقرار گرفتم ، .جریان از اینقرار بود شهید سید حسن ولی یکی از شهدای والامقام شهر آمل می باشد که وی دو کبوتر داشت وبا خود نگه می داشت وبه آنها عشق میورزید.

 

شهادت

 

خواهر این شهید بزرگوار میگوید. وقتی حسن دو دستش را باز میکرد کبوتران یک به یک روی دستانش می نشستند و وقتی شهید قرار بود به جبهه اعزام گردد این کبوتران تا بالای اتوبوسی که سید حسن قرار بود با آن روانه جبهه شود.کبوتران هم تا پای اتوبوس آن شهید را بدرقه کردند ومجدداًبه خانه بر گشتند. گویا کبوتران فهمیده بودند  حسن قرار است به فیض شهادت نائل گردد.بعد از خبر شهادت سید حسن ، مادرش اصرار کرده بود دو کبوترش را با خود برای تحویل پیکر شهیدببرند.  و می گفت پسرم خیلی این کبوترها را دوست داشت.

 

شهادت

 

بنابراین خانواده شهید وقتی داشتند برای تحویل پیکر شهید روانه بنیاد شهید  می شدند دو کبوتر این شهید را هم با خود بردند. یک کبوتر سفید و یک کبوتر مشکی…وقتی آنها به بنیاد شهید رسیدند و موقع تحویل جنازه شهید، مادرش دو کبوتر را بر روی سینه شهید قرار داد و کبوتر سفید به محض دیدن پیکر بی جان شهید در دم جان داد و با شهید همراه گشت…

 

شهادت

 

 


[ شنبه 94/3/9 ] [ 10:29 عصر ] [ ت-منصوری ] [ نظر ]
<      1   2      
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی است برای اینکه خارج و جدا از فضای جامعه ، کمی با شهدا باشیم . جایی برای کسانی که می خواهند در این بازار رنگین اینترنت ، چشمان و دل خود را بیمه کنند تا از دست فتن آخرالزمان در امان بماند . محلی برای یادآوری رشادت ها و رشیدانی که در طول 8 سال دفاع مقدس و در طول زمان پیروزی انقلاب و در طی سالهای بعد از خاتمه جنگ به شیوه های مختلف به این مرزو بوم خدمت کردند و با جانثاری خود ، عرشیان خدا را برای تحسین به فرش کشیدند . خصوصا کسانی که به عشق مادر سادات تا پایان این دنیای خاکی برای بشریت ناشناس ماندند . آری اینجا قرارگاه پروانگانی است که به گرد شمس ولایت گشتند و اینگونه خود را جاودانی کردند . هر چند که ناچیزیم ولی حداقل با یک صلوات برای تمامی حماسه سازان صدر اسلام تا عاشورائیان ایران ارادت خود را به آنها گوشزد کنیم تا ما را فراموش نکند . ان شاءالله
امکانات وب


بازدید امروز: 71
بازدید دیروز: 82
کل بازدیدها: 173990